arya2085 14 years ago ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﻌﻨﯽ :***ﺑﺨﻨﺪ ٬ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ******ﺑﺒﺨﺶ ٬ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﮐﻪﻣﺴﮑﯿﻨﯽ******ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻦ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻟﮕﯿﺮﯼ
sepehr00 14 years ago دلم پرواز می خواهد،
دلم با تو پریدن در هوای باز می خواهد
دلم آواز می خواهد،
دلم از تو سرودن با صدای ساز می خواهد
دلم بی رنگ و بی روح است
دلم نقاشی یک قلب پر احساس می خواهد!
sepehr00 14 years ago دنيا كه شروع شد زنجير نداشت خدا دنياي بي زنجير آفريد . آدم بود كه رنجير را ساخت و شيطان كمكش كرد . دل زنجير شد عشق زنجير شد و دنيا پر از رنجير شد و آدمها همه ديوانه زنجيري . خدا دنياي بي زنجير مي خواست نام دنياي بي زنجير اما بهشت است .
امتحان آدم همينجا بود دستان شيطان از زنجير پر بود . خدا گفت زنجيرت را پاره كن . شايد نام زنجير تو عشق است .
يك نفر زنجيرش را پاره كرد . نامش را مجنون گذاشتند . مجنون اما نه ديوانه بود و نه زنجيري . اين نام را شيطان بر او گذاشت . شيطان آدم را در زنجير مي خواست . ليلي مجنون را بي زنجير مي خواست . ليلي مي دانست خدا چه مي خواهد . ليلي كمك كرد تا مجنون زنجيرش را پاره كند . ليلي زنجير نبود ليلي نمي خواست زنجير باشد .
ليلي ماند زيرا ليلي نام ديگر آزادي است.
arya2085 14 years ago باید که مهربان بود،باید که عشق ورزید،زیراکه زنده ماندن هر لحظه احتمالیست
arya2085 14 years ago هر رهگذری محرم اسرار نگردد،صحرای نمکزار چمن زار نگردد.هرجا که رسیدی مکش طرح رفاقت،هرکس که به تو یار وفادارنگردد
arya2085 14 years ago از زندگانيم گله دارد جوانيم
شرمنده ى جوانى از اين زندگانيم
دارم هواى صحبت ياران رفته را
يارى كن اى اجل كه به ياران رسانيم
پرواى پنج روز جهان كى كنم كه عشق
داده نويد زندگى جاودانيم
چون يوسفم به چاه بيابان غم اسير
وز دور مژده ى جرس كاروانيم
گوش زمين به ناله ى من نيست آشنا
من طاير شكسته پر آسمانيم
گيرم كه آب و دانه دريغم نداشتند
چون ميكنند با غم بى همزبانيم
اى لاله ى بهار جوانى كه شد خزان
از داغ ماتم تو بهار جوانيم
گفتى كه آتشم بنشاني، ولى چه سود
برخاستى كه بر سر آتش نشانيم
شمعم گريست زار به بالين كه شهريار
من نيز چون تو همدم سوز نهانيم
*شاعر:محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)
:heart: :heart: :heart: :heart: :sun: :sun: :sun: :sun: :note: :note: :note: :note: :) :) :) :) :)
arya2085 14 years ago
کودکی، دخترکی ، موقع خواب
سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید:
زندگی چیست؟
پدرش از سر بی صبری گفت:
زندگی یعنی :عشق
دخترک با سر پر شوری گفت:
عشق را معنی کن!
پدرش داد جواب:
بوسه ی گرم تو بر گونه ی من
دخترک خنده برآورد ز شوق
گونه های پدرش را بوسید
زان سپس گفت:
پدر ... عشق اگر بوسه بود...
بوسه هایم همه تقدیم تو باد !
:sun: :sun: :sun: :sun: :note: :note: :note: :note: :heart: :heart: :heart: :heart: :heart: :) :) :) :) :)