OwnSkin logo
To sign my guestbook, you need to signin first.
Fire Sales

nini172 Guestbook

sepehr00  (14 years ago)
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻞ ﺳﺮﺧﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪﮔﻠﺒﺮﮔﻬﺎﯾﺶ ﺧﯿﺎﻟﯽ ﻭ ﺧﺎﺭﻫﺎﯾﺶﻭﺍﻗﻌﯽ ﺍﺳﺖ .ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﻗﺖﺍﺳﺖ ﻫﯿﭻ ﺩﺭﻭﻏﯽ ﺩﺭﺁﻥ ﺭﺍﻩﻧﺪﺍﺭﺩﻣﺎﻧﻨﺪﮐﻮﺩﮐﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥﻣﻌﺼﻮﻡ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭﺑﺎﻣﻌﺼﻮﻣﯿﺖ ﺍﺵ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺣﺮﻑ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﻣﯿﺰﻧﺪﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻣﺎﺟﺮﺍ ، ﻫﯿﭽﮕﺎﻩﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﯾﮏ ﻭﺭﻗﺶ ﺩﻭﺭ ﻣﯿﻨﺪﺍﺯﺑﺨﺸﻨﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻞ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ، ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﯽﺗﻪ ﮐﻔﺸﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﻣﺎﻟﺶ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺭﺍ ﻫﻢﺧﻮﺵ ﺑﻮ ﻣﯽﮐﻨﺪ----------------
arya2085  (14 years ago)
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺑﯽ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﻋﮑﺲ ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﯼ ﻣﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺘﻤﺶ ﻫﻤﺪﻡ ﺷﺒﻬﺎﯾﻢ ﮐﻮ ﺗﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺯﻟﻒ ﺳﯿﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ داد
arya2085  (14 years ago)
پای پنجره نشستم کوچه خاکستريه باز زير بارون من چه دلتنگتم امروز انگار از همون روزهاست حال وهوام رنگ توئه کوچه دلتنگ توئه دلم گرفته دوباره هواي تو رو داره چشماي خيسم واسه ي ديدنت بي قراره اين راه دورم خبر از دل من که نداره آروم نداره يه نشونه مي خوام واسه قلبم جز اين نشونه واسه چيزي دخيل نمي بندم اين دل تنهام دوباره هواي تو رو داره هواي شهرتو و بوي گل ها پيچيده توي اتاقام مثل خواب داره بدجوري غريبي ميکنه آخه جز تو دردمو کي ميدونه دلم گرفته ... .
sepehr00  (14 years ago)
ببار باران که دلتنگم ... مثالمرده بی رنگمببار باران کمی آرام ...که پاییز هم صدایم شدکه دلتنگی و تنهایی رفیقبا وفایم شدببار باران .....بزن بر شیشه ی قلبمبکوب این شیشه را بشکنکه درد کمتری دارد اگر با دستتو باشدببار باران .......که تا اوج نخفتن ها مدامباریدم از یادشببار باران ... درخت و برگخوابیدناقاقی ... یاس وحشی ... کوچه هاروزهاست خشکیدنببار باران ... جماعت عشق راکشتنکلاغا پونه ی سبز وفا را بیصدا خوردن ....ولی باران تو با من بیوفایی ......تو هم تا خانه همسایه می باریو تا من ...می شوی یک ابر تو خالی ......ببار باران .........ببار باران ........ که تنهایم-------------------------------------------------------------------------
arya2085  (14 years ago)
آن آب که بر جان حسن شعله برافروخت با زهر در آمیخته بود و جگرش سوخت آن پاره دل ها که فرو ریخت به دامن خون جگری بود که یک عمر بیاندوخت در سوختن و ساختنش عمر سر آمد مظلومیت از مادر و صبر از پدر آموخت اسماء لعین بر پسر هند جگرخوار جان پسر فاطمه را خسته و بفروخت در کرب و بلا بر سه هدف کارگر افتد آن تیر که تابوت حسن را به کفن دوخت شاید که "مؤید" به صف حشر نسوزند آن را که دل از داغِ جگرسوزِ حسن سوخت
sepehr00  (14 years ago)
باران باران مي بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره مي سپارد امشب در نگاهت، مانده چشمم شايد از فکر سفربرگردي امشب از تو دارم، يادگاري سردي اين بوسه را پيوسته بر لب قطره قطره اشک چشمم ميچکد با نم نم باران به دامن بسته اي بار سفر را با تو اي عاشق ترين بد کرده ام من رنگ چشمت رنگ دريا سينه ي من دشت غم ها يادم آيد زير باران با تو بودم با تو تنها زير باران با تو بودن زير باران با تو تنها باران مي بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره مي سپارد امشب اين کلام آخرينت برده ميل زندگي را از سر من گفته اي شايد بيايي از سفر اما نميشه باور من رفتنت را کرده باور التماسم را ببين در اين نگاهم زير باران گريه کردم بلکه باران شويد از جانم گناهم اين کلام آخرينت برده ميل زندگي را از سر من گفته اي شايد بيايي از سفر اما نميشه باور من
sepehr00  (14 years ago)
قطار میرود تو میروی تمامایستگاه میرود ومن چقدرساده ام که سال های سال درانتظار تو کنار این قطارایستاده ام و همچنان به نردههای ایستگاه رفته تکیهداده ام
arya2085  (14 years ago)
الله به فریاد من بی کس رس فضل و کرمت یار من بی کس بس هر کسی به کسی و حضرتی مینازد جز حضرت تو ندارد این بی کس کس
arya2085  (14 years ago)
گفتا که: کودتا شد! نویسنده: Armita. به نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس دیدم به خواب حافظ ، توى صف اتوبوس گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالى گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارى گفتم: ز دولت عشق ؟ گفتا که: کودتا شد گفتم: رقیب ؟ گفتا: بدبخت کله پا شد گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟ گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟ گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ گفتا: خریده قسطى تلویزّیون به جایش گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره گفتا: شده پرستار یا منشى اداره گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل گفتا: که دست خود را بردار از سر دل گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادى گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟ گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگى گفتم: سراغ دارى میخانهاى حسابى گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابی
arya2085  (14 years ago)
تک کل واشده ای گفت صبا را عشق است / بلبل آمد به میان گفت صدا را عشق است گل و بلبل بنشسته به کنار / سنبل آمد بی میان گفت وفا را عشق است . .
[ < ] [ 11 ] [ 12 ]

Home | English
Old OwnSkin Mobile
Login
Feedback/Help
©2009 http://m.ownskin.com